نوشته ی خانم وجیهه جلائیان بخشنده
رسالهی حاضر توسط سرکار خانم وجیهه جلائیان بخشنده جهت اخذ مدرک دکتری در رشتهی جامعه شناسي (مسائل اجتماعی ایران) از دانشکدهي علوم انسانی دانشگاه اصفهان در مهر 1397 ارائه شده است.استادراهنما دکتر وحید قاسمی و استاد مشاور دکتر محمد تقی ایمان هستند. گزارش رساله در پنج فصل با عناوین «کلیات»،«ادبیات وچارچوب نظری پژوهش»، «مبانی پارادایمی و روش شناسی تحقیق»، «تجزیه و تحليل داده ها» و «بحث و نتيجهگيري» آمده است.108 منبع فارسی و 76 منبع لاتین در نگارش این رساله مورد استفاده قرار گرفته است.
در فصل نخست پس از بیان مسئله و اهمیت و ضرورت تحقیق، سؤالات پژوهش اینگونه مطرح شده است:
1مداراي اجتماعي نزد جوانان شهر اصفهان از چه وضعيتي برخوردار است؟
2.بر مبناي نظریه ی ساخت یابي گيدنز،چه عواملي مداراي اجتماعي را تبيين مي کنند؟
3.عوامل مؤثر بر مداراي اجتماعي نزد مشارکتکنندگان در پژوهش چه دلالتهای معنایي دارد؟
4 سازوکار اثرگذاري عوامل مؤثر بر مداراي اجتماعي به چه نحو است؟
بر همین مبنا بیانیه ی هدف به شرح زیر می باشد:
«هدف از این پژوهش کسب نتایج آماري و کمي از جامعه آماري جوانان شهر اصفهان براي سنجش وضعيت مداراي اجتماعي و تبيين عوامل مؤثر بر آن است که به منظور پي گيري نتایج بخش کمي و بررسي و واکاوي نتایج معني دار این عوامل در سطح عمیقتر، با تعدادي از افراد مصاحبه میشود.درمرحله کمي، بر مبناي نظریه¬ی ساخت یابي گيدنز،وضعيت مداراي اجتماعي)متغير وابسته( در ميان جوانان شهر اصفهان از طریق پيمایش و با ابزار پرسشنامه)مقياس محقق ساخته( بررسي شده و عوامل )متغيرهاي مستقل( مرتبط با مداراي اجتماعي شناسایي و تبيين میشود. در مرحله کيفي، به منظور پي گيري تبیینها و به منظور واکاوي دیدگاههای مشارکتکنندگان، با تعدادي از آنها براي وارسي نتایج معني دار کمي، مصاحبه صورت خواهد گرفت».
در همین فصل تعریف مفاهیم مدارای اجتماعی، روش تحقیق ترکیبی، استراتژی تبیینی متوالی، تبیین جامعه¬شناختی و نظریه¬ی ساخت یابی آمده است.
در فصل دوم ابتدا مباحثی در باب ادبیات پژوهش ارائه شده است. مباحثی شامل تاریخچه، بازشناسی مفهومی و ابعاد مدارا در آرای کینگ، وگت، گلداشمیت، اسکارمن و قادری مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه با بحثی پیرامون «تحقیقات پیشین» به مرور تحقیقات انجام گرفته در زمینه¬ی سنجش میزان مدارا و پژوهش¬های ناظر بر تبیین میزان مدارای اجتماعی پرداخته شد. ویژگیهای فردی، دینداری، سرمایههای اجتماعی و فرهنگی، عوامل روانشناختی و قومیت و قوم مداری از جمله مهمترین عواملی بودهاند که در پژوهشهای انجام شده مورد مطالعه قرار گرفتند و در این پژوهش به مرور سیستماتیک آنها پرداخته شد. در انتهای این بخش نقشه ی پیشینه و نقد و بررسی این پژوهشها به لحاظ موضوعی، نظری و روشی ارائه گردید.
در بخش مبانی نظری، نظریه های کلاسيک صاحبنظران در باب مدارا شامل دیدگاه های کاستلیون، اسپینوزا، لاک، بیل، مونتسکیو، ولتر، میل و بوبر آورده شد. در بخش نظریات معاصر نیز برلین، پوپر، رالز، ویلیامز، گرامشی، مارکوزه، والزر، اینگلهارت، هابرماس و نظریههای تلفیقی عاملیت و ساختار شامل ساخت یابی گیدنز، منش و میدان بوردیو، کنش ارتباطی هابرماس، فرهنگ و عاملیت آرچر مورد بحث قرار گرفتند. در پایان این فصل مبحث مفصلی در خصوص چارچوب نظری با تکیه بر دیدگاه ترکیبی ساخت یابی گیدنز و مدل نظری مبتنی بر آن ارائه شده است.
فرضیههای تحقیق عبارتند از:
1.متغيرهاي مستقل تحقيق (قدرت اجتماعي، مهارتهای اجتماعي، اعتماد اجتماعي، اخلاق اجتماعي، هویت و خلاقیت اجتماعي) بر وضعيت مداراي اجتماعي مؤثرند.
2.متغير قدرت اجتماعي با ميانجي گري متغير هویت بر متغير مداراي اجتماعي تأثير دارد.
3. متغير مهارتهای اجتماعي با ميانجي گري متغيرهاي قدرت اجتماعي و خلاقيت اجتماعي بر متغير مداراي اجتماعي تأثير دارد.
4. متغير اعتماد اجتماعي با ميانجي گري متغير هویت بر متغير مداراي اجتماعي تأثير دارد.
5.متغير اخلاق اجتماعي با ميانجي گري متغير اعتماد اجتماعي بر متغير مداراي اجتماعي تأثير دارد.
6. مدل نظري مربوط به اثر متغيرهاي مستقل) قدرت اجتماعي، مهارتهای اجتماعي، اعتماد اجتماعي،اخلاق اجتماعي،هویت وخلاقيت اجتماعي( بر مداراي اجتماعي از برازش مطلوب برخوردار است.
فصل سوم به مبانی پارادایمی و روش شناسی تحقیق اختصاص دارد. روش این پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) است که در آن نتايج بخش کمّي (پيمايش) با نتايج بخش کيفي (گراندد تئوری) با هدف تکميل يکديگر تلفيق شده اند. حجم نمونه ی کمی با استفاده از نرمافزار تخصصی Samplepower تعیین شده و شیوه¬ی نمونهگیری کمّي، بهصورت طبقه¬ای نسبی با 600 جوان اصفهانی و نمونهگيري کيفي، بهصورت هدفمند و نظری با 22 نفر از آنها صورت گرفته است. مصاحبههای کیفی به روش تحلیل نظریه داده بنیاد مورد تحلیل قرار گرفتند. در بخش بررسی اعتبار و پایایی متغیرهای کمی و کیفی نیز از انواع تکنیکهای معتبر آماری و نظری با کمک نرمافزارهای مختلفی مانند SPSS و SmartPLS استفاده شده است.
فصل چهارم با عنوان «تجزیه و تحليل داده ها»، در دو بخش توصیف (کمی و کیفی) و تحلیل چند متغیره با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری با نرمافزار AMOS به انجام رسیده است. یافتهها نشان میدهند وضعيت مداراي اجتماعي در همه¬ی ابعاد آن)انتظارات عامليت از ساختار، انتظارات ساختار از عامليت و همسازي عامليت و ساختار( بالاتر از متوسط ارزیابي میشود. تحليل آماري پاسخها بر اساس رویکرد مدلسازی معادله ی ساختاري نيز حاکي از آن است که متغيرهاي اعتماد اجتماعي و مهارتهای ارتباطي بر مداراي اجتماعي اثرگذارند.دربخش کيفي نيز با توجه به یافتههای بخش کمي، اثر معني دار دو متغير مهارتهای ارتباطي و اعتماد اجتماعي بر مداراي اجتماعي در قالب دو مدل پارادایمي مورد تحليل، کدگذاري و تفسير قرار گرفت. بر این مبنا رابطه ی مهارتهای ارتباطي با مداراي اجتماعی زیر چتر مفهومی مقوله¬ی هسته ی «تعادل نامتعادل» و رابطه ی اعتماد اجتماعی با مدارای اجتماعی تحت مقوله ی هسته ی «احساس امنیت ارتباطی» ورابطه ی اعتماد اجتماعی با مدارای اجتماعی تحت مقوله ی هسته ی «احساس امنیت ارتباطی» بازنمایی شد.
فصل پنجم با عنوان نتیجهگیری و ارائهی پیشنهادها نگاشته شده است. این بخش ضمن یکپارچهسازی و ترکيب یافتههای کمي و کيفي در قالب فرا استنتاج ارائه شد تا با پيوند ميان دادههای کمي و کيفي، نتایج معنابخش شده و شناخت بهتري از وضعيت مداراي اجتماعي و عوامل تبیینگر به دست آید. بر این اساس وضعيت مداراي اجتماعي دو رو دارد؛ ساختار و عامليت. هر چقدر همسازي این دو رویه با یکدیگر بيشتر باشد، بستر بهتري براي کنش مداراجویانه فراهم میشود.
کلیدواژهها:
مدارای اجتماعی، روش تحقیق ترکیبی، استراتژی تبیینی متوالی، تبیین جامعهشناختی، نظریه ساختیابی.