نوشتهی آقای محمد خانهزر
این پایاننامه توسط آقای محمد خانهزر برای اخذ مدرک کارشناسیارشد در رشتهی اندیشهی سیاسی در اسلام از پژوهشکدهی امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در سال 1395 نوشته شده است. راهنمایی این پایاننامه را آقای دکتر منصور انصاری و مشاورهي آن را آقای دکتر سید صدرالدین موسوی بر عهده داشتند. این پایاننامه در 5 فصل و 232 صفحه نوشته شده و نویسنده در نگارش آن از 96 منبع فارسی استفاده کرده است.
نویسنده در فصل اول با عنوان «کلیات پژوهش» با اشاره به پدیدهی جهانی شدن، هدف از این پژوهش را چگونگی مواجههی ایران با جهانی شدن فرهنگی با تأکید بر گفتمان اصلاحطلبی در سالهای 1376-1384 بیان کرده است.
فرضیهي پژوهش عبارت است از: گفتمان اصلاحطلبی با به رسمیت شناختن واقعیت جهانی شدن فرهنگی، تلاش کرد تا با اتخاذ سیاست رقابتی (آگونیستی) به جای اتخاذ سیاست تخاصم کامل (آنتاگونیسم)، امکان سازگاری و مقاومت را برای اندیشهی انقلاب اسلامی در مقابل تهاجم فرهنگی فراهم کند.
پرسش اصلی عبارت است از:
گفتمان اصلاحطلبی در مواجهه با جهانی شدن فرهنگی چه دیدگاههایی داشت؟
سؤالهای فرعی پژوهش نیز عبارت است از:
-گفتمان اصلاحطلبی چه ویژگیهایی دارد؟
-جهانی شدن فرهنگی دارای چه ویژگیهایی است؟
-دیدگاههای گفتمان اصلاحطلبی در مواجهه با جهانی شدن فرهنگی کدامند؟
-گفتمان اصلاحطلبی به چه نوع رابطهای با جهانی شدن فرهنگی منجر گردید؟
نویسنده در ادامه مفهومهای گفتمان اصلاحطلبی، جهانی شدن و جهانی شدن فرهنگی را تعریف کرده و آنگاه به بررسی پیشینهی پژوهش پرداخته است. وی روش تحقیق در این پژوهش را کیفی و ابزار گردآوردی دادهها را اسنادی و کتابخانهای بیان کرده و نظریهی امر سیاسی شانتال موفه را به عنوان چارچوب نظری پژوهش انتخاب کرده است. بر اساس این نظریه، رابطه با جهانی شدن به سه شکل صورت میگیرد: آنتاگونیسم یا تخاصم محض، آگونیسم یا سیاست رقابتی و پساسیاسی.
فصل دوم این پژوهش به «جهانی شدن فرهنگی و ویژگیهای آن» اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل ابتدا به تعریفهای مختلفی جهانی شدن پرداخته و در ادامه مصداقهای جهانی شدن را بر شمرده و سپس به پیشینه و علل جهانی شدن پرداخته است. از نظر وی انقلاب فنآوری به طور عام و افزایش آگاهیهای بشری و خودآگاهی، مهمترین علل پیدایش فرآیند جهانی شدن است. نظریههای مطرح دربارهی جهانی شدن، ابعاد، مصداقها، پیامدها و بعد سیاسی جهانی شدن از دیگر محورهای این فصل است. وی در ادامه به جهانی شدن فرهنگی پرداخته و آن را شکلگیری و گسترش فرهنگی خاص در عرصهي جهانی تعریف میکند و آنگاه به ویژگیها و شاخصههای جهانی شدن فرهنگی چون همگونسازی فرهنگی و گسترش تجدد غربی، جهانگیر شدن مصرف فرهنگ مصرفی سرمایهداری، افزایش تعاملها و مبادلههای فرهنگی در سطح جهان و انقلاب ارتباطی، توسعهی رسانهها و شکلگیری هویت واحد جهانی میپردازد.
نویسنده در فصل سوم این پایاننامه، گفتمان اصلاحطلبی را مورد بررسی قرار داده است. وی در این فصل ابتدا به تعریف گفتمان اصلاحطلبی پرداخته و آن را جریانی سیاسی ـ فکری معرفی میکند که با انتخابات دوم خرداد 1376 و پیروزی قاطع آقای سید محمد خاتمی در انتخابات دورهي هفتم ریاست جمهوری و ذیل گفتمان انقلاب اسلامی ظهور یافت و در پی احیا و بسط اهداف مردمسالارانهی انقلاب اسلامی و بهکارگیری ظرفیتهای دموکراتیک قانونی بود. در ادامه به زمینهها و عوامل شکلگیری گفتمان اصلاحطلبی پرداخته و ناکارآمدیهای دولت پیشین در بخش اقتصاد، ظهور نسل تازهای بعد از انقلاب اسلامی و طرح مطالبات تازه، فضای بستهي اجتماعی و فرهنگی، ظهور طبقهي متوسط جدید، شکاف در درون طبقهی حاکمهی روحانی و تأثیرها و پیامدهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی فرآیند جهانی شدن را از جمله زمینههای شکلگیری این گفتمان میداند. فرآیند هفتمین دورهی انتخابات ریاست جمهوری، حامیان و بانیان دوم خرداد، عوامل پیروزی سید محمد خاتمی در دورههای هفتم و هشتم انتخابات ریاست جمهوری، شاخصههای گفتمان اصلاحطلبی و نتایج پیروزی گفتمان اصلاحطلبی از دیگر محورهای این فصل است. وی در قسمت حامیان و بانیان دوم خرداد، به بررسی نقش گروههایی چون مجمع روحانیون مبارز، کارگزاران سازندگی، مجاهدین انقلاب اسلامی، دفتر تحکیم وحدت دانشجویان، انجمن اسلامی معلمان و مدرسین دانشگاهها، حلقهی کیان و مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در پیروزی گفتمان اصلاحطلبی پرداخته و مردم و جمهوریت، جامعهی مدنی، توسعهي سیاسی، قانونگرایی و قانونمداری و آزادی را از شاخصههای این گفتمان بیان میکند.
فصل چهارم این پژوهش به دیدگاههای گفتمان اصلاحطلبی دربارهی جهانی شدن فرهنگی اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل ابتدا به گونهشناسی درک نخبگان سیاسی ایران از پدیدهی جهانی شدن میپردازد و رویکرد نخبگان ایرانی در مواجهه با جهانی شدن را به سه گروه تقسیم میکند: موافقان، مخالفان و کسانیکه اعتقاد دارند جهانی شدن دارای فرصتها و تهدیدهایی است و باید از فرصتهای آن استفاده کرد و تهدیدهای احتمالی آن را مدیریت کرد. وی نگرش گفتمان اصلاحطلبی را به جهانی شدن، از جنس رویکرد سوم میداند و آنگاه به بررسی دیدگاههای گفتمان اصلاحطلبی دربارهي جهانی شدن فرهنگی و ویژگیهای آن ذیل عنوانهای نگرش گفتمان اصلاحطلبی به همگونسازی فرهنگی و گسترش تجدد غربی، جهانگیر شدن مصرف فرهنگ مصرفی سرمایهداری، افزایش تعاملها و مبادلههای فرهنگی در سطح جهان و انقلاب ارتباطی، توسعهی رسانهها و شکلگیری هویت واحد جهانی میپردازد و نظریهی گفتگوی تمدنها را که توسط سید محمد خاتمی طرح شد، ایدهای برای حضور و همگامی با فرآیند جهانی شدن معرفی میکند.
در فصل پنجم این پژوهش، تبیین نوع رابطهي بین گفتمان اصلاحطلبی و جهانی شدن فرهنگی مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده ابتدا به گفتمانهای مطرح دربارهي جهانی شدن پیش از شکلگیری گفتمان اصلاحطلبی پرداخته و آنگاه به تبیین رابطهي گفتمان فوق با جهانی شدن میپردازد. از نظر وی، پیش از گفتمان اصلاحطلبی، نگرش حاکم بر جمهوری اسلامی در مواجهه با جهانی شدن، رویکرد تقابلی بود ولی گفتمان اصلاحطلبی با واقعبینی و درک شرایط داخلی و بینالمللی، بر لزوم شناخت دقیق فرآیند جهانی شدن فرهنگی و اتخاذ موضع مناسب در قبال آن تأکید کرد و واقعیت جهانی شدن را به رسمیت شناخت و آن را در سیاست داخلی و خارجی به کار بست.
کلیدواژهها:
جمهوری اسلامی، گفتمان اصلاحطلبی، جهانی شدن، جهانی شدن فرهنگی، مواجهه.